دیانادیانا، تا این لحظه: 12 سال و 1 روز سن داره

یکی یه دونه مامان و بابا

عکس آتلیه ای

من‌همیشه بعد تولدم میرم آتلیه عکس میگیرم با نمونه کی‌ک تولدم که بعدا بدونم سال تولدم کیکم چی بوده من رفتم عکس گرفتم و امروز اون عکس تحویل گرفتم .خودمونیم خیلی دوستش دارم عکس آتلیه ...
23 ارديبهشت 1398

هدیه من یه خرگوش خوشگل

من عاشق حیواناتم و بابای عزیزم اینو میدونه. من با مامانم رفته بودیم خونه مادر جون و بابا هم از سر کار تعطیل شد اومد اونجا یه کارتن با بابام بود اونو داد دستم گفت این بگیر .همین که در کارتن باز کردم دیدم یه خرگوش خوشگل داخل کارتون کلی ذوق کردم اونو بردم تو خونه و با کمک مامان براش اسم انتخاب کردیم .اسم خرگوشم گذاشتم تی تی خیلی با نمکه. مرسی بابای
7 ارديبهشت 1398

گردش با مامان جونم

دو روز بعد تولدم با مامانم رفتم بیرون که برای یکی از کادوهای تولدم که دختر خاله ام رویا جون گرفته بود و پست کرده بود یه هدست بود که عاشقشم رفتیم رم بخریم و برای عکس هام آلبوم بخرم. با مامان رفتیم آلبوم خریدیم و رم و عکس آتلیه امسالم هم رفتم آتلیه انداختم .آخه من مامانم هر سال منو میبره یه عکس میگیرم تو آتلیه بعد روز تولدم که یادگاری داشته باشم برا البومم. خلاصه رفتیم کارا که تموم شد با مامانم رفتیم کافه که خستگی در کنیم و یه چیزی بخوریم خیلی خوش گذشت و روز خوبی شد برام گردش با مامان جونم
7 ارديبهشت 1398

سوپرایز تولدم

راستی راجب تولد امسالم یه چیزی بگم امسال چون کلاس اولی بودم بچه های کلاسمون دعوت کردم با مدیر و ناظم و معلم عزیزمو.و خوشحالم که ۷ تا از دوستام با ماماناشون اومدن و چیزی که خوشحالم کرد حضور مدیر و معاون و معلمم بود .ممنونم ازشون که اومدن تولدم .و کلی هدیه خوشگل گیرم اومد .مرسی از همه
7 ارديبهشت 1398